کلبه ی شعر

شعر را باید خواند، شعری که زندگیست

کلبه ی شعر

شعر را باید خواند، شعری که زندگیست

ترانه 1 -از دفتر "من وارث تمام برده‌گان جهانم ! " - یغما گلرویی




می آمیزم سیاهی شـب را


با سفیدی ِروز
- که خود عصاره ی رنگین کمان است!-
تا خاکستری را برگزینم
برای ترسیم ِآسـمانِ سرزمین ِخویش!

بَر حاشیه ی سوری ِبوم
شن زاری
تفته را نقاشی می کنم
با سَرچشمه ای که خواب گاه ِ‌اژدهاست
خورشیدی قُراضه را پَرچ می کنم بر آسمان
با عبور تاریک کلاغان در حاشیه و
خبرکشان ِمرده به تازیانه ی باد

این جـا ایران اسـت
و مـن
تو را دوسـت می دارم!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد